گفتم تو چرا دور تر از خواب و سرابی
آموزش گام به گام ملودی ارگ حادثه از داریوش
اجرای کاربران ملودی ارگ حادثه از داریوش
متن آهنگ حادثه از داریوش
گفتم تو چرا دورتر از خواب و سرابی، خواب و سرابی
گفتی که منم با تو ولیکن تو نقابی، اما تو نقابی
فریاد کشیدم تو کجایی، تو کجایی
گفتی که طلب کن تو مرا تا که بیابی
چون همسفر عشق شدی مرد سفر باش مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش
هر منزل این راه بیابان هلاک است
هر چشمه سرابیست که بر سینهی خاک است
در سایهی هر سنگ اگر گل به زمین است
نقش تله ماریست که در خواب کمین است
در هر قدمت خار، هر شاخه سر دار
در هر نفس آزار، هر ثانیه صد بار
چون همسفر عشق شدی مرد سفر باش مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش
گفتم که عطش میکشدم در تب صحرا
گفتی که مجوی آب و عطش باش سراپا
گفتم که نشانم بده گر چشمهای آنجاست
گفتی چو شدی تشنهترین، قلب تو دریاست
گفتم که در این راه، کو نقطهی آغاز
گفتی که تویی تو، خود پاسخ این راز
چون همسفر عشق شدی مرد سفر باش مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش فکر خطر باش